محمدعلی شاهین
درگذشته ای نه چندان دور بزرگترها در مواجه با مسایل مختلف درخانه ومحیط کار با ضرب المثلی مقصود ونظر خود را به راحتی وبدون مقدمه سازی وتوضیحات اضافی بیان می کردند. معمولا این افراد ضرب المثل خود را به نقل از بزرگ خانواده میگفتند مثلا می گفتندپدرخدابیامرزم میگفت دایزه خانم خدا بیامرزمی گفت وآنوقت ضرب المثل را نقل می کرد. که این نشان از نقل سینه به سینه ونسل به نسل دارد.هنوز هم زنان ومردان سالخورده این دیا راینگونه مثل ها را در مواقع مناسب برزبان جاری می کنند . این نوشتا ر سعی دارد تعدادی ازآنها را که هنوز شنیده می شود مرورکرده وگریزی هم به کاربردشان بزند . از آنجا که زبان محلی ولاتی در بخش هایی از شهر رایج بوده اینگونه ضرب المثل ها در این زبان هم به وفور به کار می رفته ومی رود که نمونه های از آنها هم نقل می شود:
0خاتون خاتون فیروزه /میهمانی یکی دوروزه
این مثل به مخاطب این موضوع را یادآور می شودکه میهمان حواسش باشد که به مدت طولانی در خانه میزبان نماند.
0سنگین بروسنگین بیا/ صبح نرو پسین بیا
0شیرین برو شیرین بیا/صبح نرو پسین بیا
گاهی اتفاق می افتد که پای فردی به خانه همسایه ای،دوستی ویا اقوامی باز می شودورفت وآمدها بی برنامه وخارج ضابطه می شود به شکلی که طاقت میزبان راچاک می کندواینجاست که با دوضرب المثل آورده شده حق مطلب ادا می شود.
0هرچه میمون زشتره/قال واداش بیشتره
گاه آدم های بی محتواوسطحی سخنانی به زبان می آورند ویارفتارهای انجام می دهند که ناپختگی آنها رابرملامی کند به شکلی که غیرقابل تحمل می شوندواین می شود که به میمون مثل زده می شوند.
0یک سال بخور تره/صد سال بخور نان وکره
قدیمی ها براین باوربودندکه قناعت اصلی است که باید رعایت شود تافرد بتواند ازنظر درآمدی وضعیت پایداری پیداکند بنابراین بایدهزینه ها راکاهش دهد تا در آینده شرایط بهتری پیداکند.
0فلانی کارنمی رفت هروقت می رفت جمعه می رفت
این ضرب المثل را بسیار مادرهایی بکارمیبردندکه فرزندانشان بی موقع وبی برنامه دست به اقدامی می زدند.چراکه معتقد بودندهرکاری وقتی وبرنامه ای دارد
0درخونه شاه گفتند باقالی
کم نیستند افرادی که با یک کلمه برآشفته وناراحت می شوندآنوقت است که بی دلیل بودن ناراحت شدن آنها را بامثل گفته شده یادآورشان می شدند.
چند ضرب المثل ولاتی
0قأکونه سرودکروه ونه وشه پاداإنه دموي وره بشه
ترجمه:حرفي که نه سيرت می کنه ونه گرسنه پادابزارروش وراه برو
گاه آدمها اسیر حرفهای بیهوده وبه عبارتی وراجانه می شوندکه هیچ سود وفایده ای ندارد.نه به درد دنیا می خورد ونه به دردآخرت راه نجات از آنها عبورکردن ازآنهاوفراموش کردنشان می باشدپس باید پا روی آنها گذاشت.این مثل حکیمانه به درستی شنونده را متوجه آسیبهای سخنان لغو وبیهوده می کند.
0تل ناشتا خال باشتا
ترجمه:شکم گرسنه وخال پنج تا
گرفتاری در ظواهر بلای جان بشر امروزی است به شکلی که بعضی ها هیچ جایگاهی برای نیازهای اصلی مانند شناخت ومعرفت وبهداشت وغیره درنظرنمی گیرند ودر واقع ازآنها محرومند اما به فکرظواهرهستندبه ویژه در شکل وقیافه.
0خومرغ بيونوات کيش،خوخوروس بيونوات پيش
ترجمه:به مرغ گفتن کيش،به خروس گفتن پيش
وقتی دعوای واختلافی به ویژه خانوادگی وجود داشت وکسی دخالت مي کرداين ضرب المثل را به کار می بردندوهدف دور نگه داشتن دیگران از ماجرا بود.
0آدمادم بنه سنجه کرووه
ترجمه:آدم راروی درخت سنجدمی کنه
روزگاری درخت سنجد حریم مزارع وباغات این دیار بود وبه وفوریافت می شد ومحصول آن حتی در ایام نوروز هم جلوی میهمان گذاشته می شد.ضرب المثل درخت سنجد وقی به کار می رفت که کسی از کار کس دیگری عصبانی می شد.آنوقت با بکار بردن این ضرب المثل عصبانیت خود رامی رساندوبه این ترتیب فرد مقابل متوجه شرایط می شد.