شنبه, 03 آذر 1403 Saturday 23 November 2024 00:00


پیشینه خوزان
از خوزان به عنوان یکی از آبادی های ماربین در منابع مختلفی از جمله محاسن اصفهان، انجمن‌آرای ناصری، نزهت القلوب، طومار شیخ بهایی و تذکره نصرآبادی نام برده شده است. مافروخی که درقرن چهارم می زیسته در کتاب محاسن از ابو العباس خوزانی ادیب، دانشمند عالم فقه، نحو و لغت و خطیب نام برده که از اساتید متقدم او بوده است. مافروخی اصفهانی، مفضل بن سعد، محاسن اصفهان، ترجمه حسین بن محمد آوی، اصفهان، مرکز اصفهان شناسی، 1385.، ص160. صاحب انجمن آرای ناصری میگوید این ناحیت آبادکرده خوزان پهلوان است. هدایت رضاقلیخان فرهنگ انجمن‌آرای ناصری کتابفروشی اسلاميه
حمداله مستوفی، می نویسد: خوزان در قرن هشتم دارای خانقاه، حمام، مسجد، مدرسه و بازار بوده است. مستوفی، حمداله،نزهت القلوب ص143).
میرزا محمد طاهر می آورد: در عهد صفوی خوزان محلی از اصفهان در کمال عظمت که قریب به هزار خانه دارد. میرزامحمد طاهر، تذکره نصرآبادی، ص11.
خوزان شهر اشکانی
برخی از پژوهشگران معتقدند خوزان یک شهر اشکانی به مساحت حدود50 هکتاربوده است. جواد مختاری براساس وضع موجود محله در دهه 1390 حدود این شهر را چنین توصیف می کند:« حصار جنوبی مربع خوزان از سمت شرق به غرب از کنار محل فعلی مسجد ولی عصر (عج) به سمت مسجد نو شمس آباد ادامه داشته است. دیوار غربی مربع، از شمال مسجد نو خوزان به طرف خیابان بوعلی پا به پای جوی اسفریز ادامه داشته است (از خیابان شریعتی کوچه گل مشکی به سمت محله کهندژ). شرق این حصار، فلکه کاج را قطع می نموده و به سمت خندق و فتح آباد می رفته است.
محل مسجد جامع خوزان در مرکز این مربع قرار داشته و از چهار دروازه این حصار، چهار خیابان به سمت این مکان بر همدیگر عمود می شده اند که باقی مانده آن بازارهای قدیمی هستند.
در وسط این مربع، خندقی از غرب به شرق وجود داشته که دو محله (بوستان سهم) و (سکه الزر) در شمال خندق و دو محله (شمس آباد) و (فتح آباد) در جنوب آن قرار داشته اند. در قدیم به واسطه پل های ارتباطی بین محله ها، رفت و آمد بین این محله ها انجام می گرفته است.
کوچه شمال مسجد ولی عصر(عج) کنونی که به کوچه برج معروف است، همان برج های ضلع جنوبی مربع بوده است و آثار بارو تا حدود سه قرن پیش موجود بوده است و این اثر باقی مانده را اهالی خوزان باریچه یعنی باروی کوچک می گفتند. جوی آبی که منتهی به این بارو می شده و از سر چهار راه کنونی اندوان عبور می کرده (کوچه شماره 26) به جوی باریشی معروف است یکی از اسامی باقیمانده باستانی مربوط به این دیوار، (باغ پاکِرد) واقع در کوچه خانی ها (غرب مسجد ملامحسن) است. پاکِرد پلکانی بوده که از آن برای بالا رفتن بر فراز برج و بارو استفاده می کرده اند».
مهربین حلقه مفقوده تاریخ اصفهانِ باستان(2) گفتگوی جواد مختاری با دوهفته نامه فرصت شماره.196 آبان 1396.
خوزان به عنولان یکی از آبادی های ماربین در منابع قدیمی آمده است و از یک مقطع تاریخی همراه فروشان و ورنوسفادران به دلیل بزرگی و موقعیت جغرافیایی و برخی شرایط سیاسی سده را تشکیل داده اند. جاده قدیمی سده به اصفهان از در محکمه خوزان شروع و با عبور از جعفرآباد و رهنان از طریق دروازه بیدآباد به اصفهان می رسیده است. با تشکیل دهستان ماربین سده مرکز این دهستان و با تشکیل بخش ماربین سده مرکز بخش و با تشکیل شهرستان خمینی شهر خوزان از محلات خمینی شهر و با تاسیس نواحی شهرداری، خوزان در حوزه شهرداری ناحیه یک قرار گرفت.
موقعیت جغرافیایی
خوزان و اراضی آن با محلات ورنوسفادران، فروشان، اندان، اسفریز، جعفرآباد و جوی آباد همسایه می باشد. خیابان های بوعلی و17 شهریور و شریعتی جنوبی و بخشی از شریعتی شمالی در این محله قرار دارد.
ریشه نام خوزان
نام های چندی با ترکیب خوز از جمله قریه ای در هرات، پهلوانی در شاهنامه، قریه ای در نواحی پنج دیه، شهری در خوزستان، خوزران دامغان، خوزنان قزوین، خوزین لار وجود دارد. گفته های چندی در باب ریشه نام خوزان طرح شده که آورده می شوند.
1- این واژه از نام طایفه آریایی «خوز» گرفته شده و ترکیب واژه شناسی آن چنین است: «خوز + ان» جزء اول نام قدیمی طایفه خوز است که «خوزستان» و «اهواز» ( اخواز جمع عربی خوز) هم از آن ساخته شده است و جزء دوم آن پسوند جمع و نسبت و کثرت است و دو جزء بر روی هم یعنی جایی منسوب به خوزها و یا محل و مقر خوزان، است. مهریار، محمد، فرهنگ جامع نامها و آبادیهای کهن اصفهان، اصفهان، فرهنگ مردم 1382. صص 357 و 358
2- نام آن از نام خوز پهلوان معروف شاهنامه خوز گرفته شده است ( انجمن آرای ناصری).
محلات خوزان
خوزان خود به محلات کوچکتری تقسیم می شود که به لحاظ سابقه تاریخی با هم متفاوت می باشند.
کوورز: یکی از محلات قدیمی خوزان در جنوب خیابان 17 شهریور است. نام دیگر آن سکه الزهر است. این محله، هم مرز با محله فتح آباد است. نام کوورز بایستی قدیمی تر از سکه الزهر باشد. گفته می شود در دوران صفویه در این مکان سکه های محلی مسی ضرب می شده است. در جریان احداث بلوار 17 شهریور در سال 1394 یک خمره از این سکه های مسی از زیر خاک بیرون آمد که ضرب سکه در این محل را قوت می بخشد.
فتح آباد: این محله شامل ضلع شمالی فلکه شهدا که پنجشنبه بازار هم در آن قرار دارد و غرب خیابان 16 متری می باشد
بوستان سهم: این محله در ضلع شمالی خیابان 17 شهریور واقع بوده و همسایه کهندژ و صحراهای اسفریز می باشد. از سمت شرق به خیابان شریعتی شمالی راه دارد. خانه ابوالحسن سیادت در این محل واقع است.
شمس آباد: این محله در ضلع شمالی بلوار طالقانی تا در محکمه و ضلع غربی خیابان شریعتی جنوبی و شرق خیابان امام جنوبی واقع شده است و هم مرز با فروشان می باشد.
کهندژ
زمین تا لب زنده رود/ در آن پر سپه بود و آوای رود
کهندژ در شهرهاي پيش از اسلام به بنايي گفته مي شد که بخش اداري و نظامي را تشکيل مي داد. ديواري بلند اين مجموعه را از ساير نقاط مجزا مي کرد و جايگاه و سکونت گاه حکام و در باريان و اسپه وران بود. اين بخش در مرکز و بهترين نقطه شهر و اغلب در سطحي بالاتر از ساير نقاط، جاي داشت و توسط دروازه اي به سمت شرق به خارج راه داشت.
کهندژ ماربین بخشی از شهر چند حصاری ماربین بوده که حصار و دروازه داشته است. کهندژ در شمال مربع اول خوزان واقع و مساحت آن حدود 50 هکتار تخمین زده می شود.کهندژ امروزه یکی از محلات خوزان محسوب می شود.
مختاری، جواد، مهربین حلقه مفقوده تاریخ اصفهانِ باستان، دوهفته نامه فرصت خمینی شهر (195 و196) 4 و 15 آبان 1396.
پیشینه و ریشه نام های اماکن محله خوزان
پلارت
پیشینه
به نظر برخی محققین پلارت سر زمین مقدس و جزءشهر ساسانی مهربین بوده است که امروزه قبرستان پلارت خوانده می شود .پلارت در جنوب دانشگاه صنعتی یعنی ضلع جنوبی جاده آزادگان واقع شده است. پلارت در واقع زمین های وسیعی در این منطقه بوده که بخشی از آن در فضای دانشگاه قرار گرفته و بخش دیگر آرامستان را تشکیل می دهد. این منطقه دارای دو سند به نام شهرداری خمینی شهر می باشد. در این گورستان قدیمی اموات ساکنین محله خوزان دفن می شود و قبور برخی مشاهیر و نام آوران شهر در آن وجود دارد. پلارت نام دهی در جنوب اصفهان هم می باشد.
ریشه نام پلارت
پلارت از دو جزء( پل و اَرت) تشکیل شده است. پل به ضم اول سازه ای که بر روی رودخانه و غیره میزنند و آنچه ارتباط دو بخش را فراهم می سازد می باشد. پل به فتح اول معنی سرزمین (کَرت) و یا زمینی است که به جهت کشت و زرع آماده سازند. اَرت به معنی پاک و مقدس و نام یکی از ایزدان در آیین زردشت است. از زاویه تاریخی پیر و یا دانایی در بیرون ده ساکن و برای خود زمین کوچکی را کشت می کرده است که اینگونه مکان هارا پلارت می گفته اند.
مهریار، محمد، فرهنگ جامع نامها و آبادیهای کهن اصفهان، اصفهان، فرهنگ مردم 1382، ص239.
درمحکمه
پیشینه
درمحکمه یا درب محکمه منطقه ای قدیمی از محله خوزان در موازات خیابان بوعلی است که از خیابان امام جنوبی، روبروی دوشنبه بازار تا خیابان شریعتی جنوبی امتداد دارد. این محل قبل ازشروع به احداث چهار خیابان اصلی شهر در سال 1314 خیابان اصلی و پر رونق شهر بوده است. قدمت مرکزیت مراکز حکومتی در این نقطه به زمان نادر هم می رسد. از اوایل قرن 14 دفتر ادارات در ابتدای تاسیس در این محل دایر می شده است.
درب محکمه قطب پزشکی برای ماربین و شهرها و دهات تابعه اصفهان بوده است. حکیم سدهی و فرزندان و نوادگان وی ازجمله سید احمد حکیم، سید محمود میردامادی و حاج سید میرزا حسین در همین محل طبابت می کرده اند. دو داروخانه و در سالهای بعد
تزریقاتی در این محل وجود داشته است. این مکان به عنوان مرکز حکیمان تا اواخر دهه 1340 شهرت داشته است.
پایگاه مجازی دانشنام شهرستان خمینی شهر http://daneshnam.ir/wda
وصف نامی از در محکمه
نامی در اواخر دوره قاجار و اوایل حکومت پهلوی در محکمه را چنین وصف کرده است: «این خیابان حدش به شارع است و شارع ( قاضی القضات، قاضی شرع) در آن دیوان و ایوان داشت و حکم بر محکمه می راند. شاه او را از فلک بالا کشید و بعد فلک کرد و بالا کشید. قاضی ابراهیم میر بود و میرزاده ( منظور قاضی ابراهیم است که در زمان نادرشاه در این منطقه بر کرسی قضاوت می نشست).و محتشم (عالم) بود و هزار خدم و حشم داشت. مرده این مرد در آب پخشان آب گور می خورد.
و در محکمه نیز دارالحکمه(مرکز آموزش) است و جماعتی از طبیبان هم دواخانه دارند و هم شفاخانه. این جا مدرسه ای است علمیه و عملیه از برای اطبا و ده ها طبیب زبر دست زیر دست حکیم بزرگ جراحند و حکیم سدهی حکیم باشی شاهان است و تاق(ساختمان) و رواق(تالار) و باغ دارد. در این ولایت بیشتر اطبا شاگرد اویند. نشنیدم قاضی به بزرگی ابراهیم و ندیدم حکیمی به بزرگی حکیم سدهی. اول مدرسه فرنگ سده این جا علم شد و اسلامیه نام گرفت در محکمه از آن خوزان است،...این گذر، دارالحکومه و دارالمحکمه و دارالحکمه است. اینجا هم محکم است و هم مطب است و هم مکتب. اینجا کوی عمارات است و امارات و باغات و آخرین امارت این بلد، بلدیه است. در میان گذر مادی اسفریز لبریز است که چون مردمانش آرام می رود و هزار چنار لب مادی در قرینه هم و در پس آن ستون های سنگی بر لب ایوان صف بسته اند. این گذر بازار است بر سیاحان و سیاسان. جماعتی خر می پروند و جماعتی خر نعل می کنند و جماعتی خر سوارند، چار وادارش رمضان است. هر کورس تاکس تا گاراژ سده در شهر که پشت دروازه دولت است یک پول است.
باقی، باغ است و پیشه شان دباغ و صباغ، حوض دارند و پاتیل. هر چه به باعه می رویم صناعت بیشتر و تجارت کمتر است. هر چه به پروشان می رویم بیشه کمتر و پیشه بیشتر است». نامه نامی علی اصغر عرب
وصف درب محکمه در دهه 1330 و 1340
یکی از ساکنین در محکمه مشاهدات و شنیده های خود از در محکمه در دهه های اولیه قرن 14 را چنین بیان می کنند:« جوی پر آبی از وسط آن می گذشت که به مادی اسفریز معروف بود این مادی دنباله میانجوی در دوشنبه بازار فعلی بود. اطراف این جوی را درختان سرسبز فرا گرفته بود. مامورین شهرداری با یک گاری و بشکه آب روی آن با سطلی درب محکمه را آب پاشی می کردند که گرد و خاک بلند نشود. مراجعه کنندگان به پزشکان و ادارات حیوانات خود را در جای جای درب محکمه می بستند و به کار خود می پرداختند. دو داروخانه در این محل یکی متعلق به سید امین الله میردامادی و دیگری متعلق به حاج آقا جعفر میردامادی وجود داشت. سوزن زن درب محکمه حاج محمد باقر میردامادی بود. پزشکان آن سید احمد حکیم، سید محمود میردامادی، حاج سید میرزا حسین و... بودند. درب محکمه دو مکتب خانه داشت یکی متعلق به حیدر آقا شریفیان که بعدا محضر دار شد و دیگری متعلق به آمیرزا آقا که پستچی شد».گفتگو با محمدعلی شریفیان متولد 1326.
ریشه نام در محکمه
با توجه به توصیف های نقل شده نام در محکمه از وجود محکمه قضایی و مطب پزشکان که قدیم حکیم نامیده می شدند در این مکان باید گرفته شده باشد چنانچه آمد این گذر، دارالحکومه و دارالمحکمه و دارالحکمه است. اینجا هم محکم است و هم مطب است و هم مکتب.
پیشینه و ریشه نام کوچه های محله خوزان
باریچه: خوزان بخشی از یک شهر ساسانی بوده که دروازه ها، معابر و اماکن آن دارای نام های زیبا و نشان دار و ریشه دار بوده است که تنها تعدادی از آن نام ها باقی مانده است از جمله باریچه که به معنی باروی کوچک است.
کوچه پابیشه: باریچه بوده است که هنگام تهیه تابلو برای کوچه ها در دهه 1370 به دلیل آشنا نبودن با ریشه آن به پا بیشه تبدیل شده است.
کوچه جوی باریشی: جوی آب منتهی به باریچه بود. باریشی همان باریچه است که که حرف "چ" به "ش" و حرف "ه" به "ی" تبدیل شده مثل "دهیچه" که دِیچی می گویند.
باغ پاکِرد: یکی از اسامی باقیمانده باستانی مربوط به دیوار خوزان، واقع در کوچه خانی ها(غرب مسجد ملامحسن). پاکِرد پلکانی بوده که از آن برای بالارفتن بر فراز برج و بارو استفاده می کرده اند.
مختاری، جواد، مهربین حلقه مفقوده تاریخ اصفهانِ باستان، دوهفته نامه فرصت خمینی شهر (195 و196) 4 و 15 آبان 1396.
کوچه خندق: کوچه درخیابان شریعتی جنوبی واقع است بر اساس گفته های محلی ها از میان این کوچه مادی می گذشته که عریض بوده و ارتفاعش تا 3 متر می رسیده است، تفاوت مادی خندق با دیگر مادی ها در این بوده که هیچ سرچشمه و قناتی نداشته بلکه محل تجمع آب باران و اصطلاحا سیل رو بوده است. مادی خندق در مسیر به مادی دستگرد می پیوسته است. خندق در اصل بخشی از شهر ساسانی خوزان بوده است.
کوچه خیبر: واقع در خیابان شریعتی جنوبی، این کوچه همجوار کوچه خندق بوده است. زمانی با برداشتی اشتباه از کوچه خندق برای کوچه مجاور خیبر انتخاب شده است.
کوچه باعه: واقع در خیابان شریعتی جنوبی، متصل به در محکمه کوچه بقعه بوده، که در محاورات مردم به باعه تغییر یافته است. این بقعه متعلق به سیّد عبداللّه میردامادی بوده است.( ر ج به مقبره میرسیّدعبداللّه)
کوچه گود: واقع در خیابان شریعتی جنوبی، گوشه ای از این کوچه نسبت به باقی نقاط گودتر بوده است.
کوچه شتر: واقع در شریعتی جنوبی، مقابل مسجد جامع خوزان، به گفته برخی این کوچه، روزگاری بار انداز شتران بوده است. بعضی کاروانسراها دارای مکان هایی بلند بوده که شتران برای خالی کردن بارشان نیازی به نشستن نداشته باشند.
کوچه زهتاب ها: واقع در ابتدای خیابان شریعتی شمالی از سمت چهار راه شریعتی. زهتابی روزگاری از مشاغل پر رونق خوزان بوده و محصولات آن به شهرهای مختلف و حتی خارج کشور صادر می شده است. زهتاب ها خانه های نسبتا وسیعی در این کوچه داشته اند که چند تایی از آنها باقی می باشد. (نامی) در یادداشت های خود در باره زهتابی می نویسد:« زمانی که سده به گیوه اش شهرت داشت، صدها دکان پنبه کنی با کمان حلاجی پنبه زنی میکرد تا نخ و تار و پود گیوه را آماده سازد. کمان حلاجی تکه چوبی است که خم شده که ( زه ) دو سر چوب را به هم متصل میکند. زه یا ژی را زهتابان از روده ی گاو و گوسفند میگیرند. زهتابان خوزان راسته ی بزرگ در بوستان سهم خوزان داشتند و از تجارت زه کارشان رونق داشت. زهتابان برای خود مسجد و ایوان داشتند. از کوشک و واره تا کوچه تاپو سازان خانه زهتابان بود. همه خانه باغ و بزرگترین خانه را باغ چهارصفه میگفتند. بزرگ زهتابان میرزا عباس بود که دیوان داشت و ایوان و نماز گاهی کوچک. کار زهتابان چون دباغان بر لب جوی است. اسباب دستشان چوب خیزران است». نامه نامی علی اصغر عرب.
کوچه مشکات: شریعتی جنوبی کوچه شماره 39،نامش را از نام آیت اله براتعلی مشکات (1369 1279 مدرس حوزه های اصفهان و بانی اولین حوزه علمیه در شهر گرفته است.
کوچه پیوند سماق: واقع در شریعتی جنوبی، باغات این محدوده پر از درختان سماق بوده است.
کوچه مادی دستگرد: واقع در خیابان کهندژ، مادی بزرگ دستگرد از این کوچه رد می شده است.
محله ایستگاه آقا: واقع در خیابان کهندژ، آیت اله اشرفی در این محل سکونت داشته و اهالی محل این محل را ایستگاه آقا می نامیدند.
محله باغ شمس: واقع در خیابان کهندژ، ملّاکی به نام رضا شمس صاحب باغات این منطقه بوده و این محدوده (باغ شمس) نام گرفته است. با احداث خیابان کهندژ باغات وی در دو سمت خیابان قرار و تبدیل به خانه شد و محله شمس نام گرفت.
پیمانی لیلا، شناسنامه شهر را ورق بزنیم، دوهفته نامه فرصت(77 ) ، دوشنبه 16 مرداد 1391، ص.6.

نوشتن دیدگاه