منطقه اصفهان و آبادیهای ماربین در طول تاریخ هر از چند گاهی شاهد وقایع آب و هوایی غیر معمول بوده است که برخی از آنها ثبت شده و جزئیات تعدادی از این دست حوادث توسط شاهدان داخلی و خارجی مانند تاورنیه و دکتر ویلز در سفرنامههای آنها نگارش شده است. این وقایع شامل بارشهای شدید و عجیب و سیلهای مهیب، سرماهای طاقت فرسا، بارش برفهای سنگین و مدام، خشکسالی و فراوانی آب و بالازدن آب چاههای منطقه و بارش در فصول غیر عادی می باشد. طغیان عجیب زاینده رود در دوران صفویه، خشکسالی در فصل بارش سال 1249 خورشیدی که نتیجه آن فحطی در مناطق وسیعی از کشور به ویژه در مناطق اصفهان بود، بارش برف سنگین بهاری در سده، بیداد برف و سرما در نواحی اصفهان و چهار محال در زمستان 1308، سیلهای سال 1317 در سده، بارشهای چهل روزه در دهه 30، سرمای بی سابقه در دهه 40، بارش شدید باران در دهه 50 و بالا آمدن سطح آب چاهها و تخریب بخشی از بازار ورنوسفادران در نتیجه آن از جمله وقایعی است که در کتاب هزار سال خمینی شهر و رخدادهای مهربین جلد اول در ردیف وقایع این منطقه آمده است.
از جمله معضلات آب و هوایی که تاورنیه در مدت اقامتش در اصفهان در دوران صفوی به آن توجه نموده و به اصطلاح ته و توی آن را در آورده است زاینده رود و شرایط بیآبی، قوانین سختگیرانه برای تقسیم آب زاینده رود است. در بخشی از نوشه های وی چنین آمده است:« رودخانه دیگری به نام کارون وجود داردکه شاه عباس کوشید آن دو رود را با منفجر کردن سخره های حایل به هم متصل کند اما نتوانست طرح خود را به انتها برساند»
دکتر ویلز پزشک انگلیسی در زمان قحطی ناشی از خشکسالی سال 1249 و1250 خورشیدی در ایران بوده و در این باره می نویسد« در طول دوران قحطی اتفاقات تکان دهنده زیادی در سرتاسر خاک ایران افتاد که من به تعدادی از آن ها که در ناحیه اصفهان و شیراز اشاره میکنم. دو سال تمام حتی یک قطره باران نبارید، نه کشتی، نه حاصلی، نه خوارو بار و غلهای، حیوانات به مصرف خوراک گرسنگان می رسید و به همین دلیل وسیله حمل و نقل کمیاب بود. روز به روز بر تعداد گدایان افزوده شد.». او همچنین به طغیان زاینده رود در دورانی دیگر اشاره میکند و مینویسد: « در پاییز آب زاینده رود ناگهان طغیان میکند و همه آب بندها در مسیر را خراب میکند مردم روی پل خواجو با هیاهو به تماشای سیل می روند.».
یکی دیگر از حوادث بارش برف در خردادماه در سده است که سالها پس از این واقعه پدر بزرگها و مادر بزرگها برای نوادگان خود ماجرا را با آب و تاب تعریف میکردند. در کتاب هزار سال خمینی شهر در این باره چنین آمده است:« یکی از وقایع نادر آب و هوایی سده، بارش برف در فصل رسیدن زردآلوها میباشد. طی این واقعه که قبل از قحطی سال 1297 اتفاق افتاده، بارش برف به حدی بوده که زردآلوهای افتاده پای درخت را از زیر برف بیرون میآوردند. همان زمان مردم این واقعه را به زبان شعر در آوردند: به وقت هفتاد / یه برفی افتاد.» در کتاب چهل پسینه داستانی بر پایه این رخداد نوشته شده است.
در زمستان 1308 دمای هوای بسیار پایین و بارش برف بیسابقه در اصفهان و اطراف و چهارمحال مدام رخ داد که آثار آن حتی به سر درختیها در شروع بهار سال بعد رسید. و برفی بارید که در 30 سال پیش از آن بیسابقه بود، سقف بعضی اماکن پایین آمد و چند نفر زیر آوار ماندند، سرما جان تعدادی از فقرا و بیسرپناهان را گرفت. ذغال و خاکه ذغال به شدت کمیاب شد. ه در اوایل بهمن بیش از نیم متر برف در اصفهان و اطراف بارید. در دهکرد(شهرکرد) به قدری برف بارید که بامها با کوچهها مساوی شدند. در نتیجه این بارشهای پی در پی شهر اصفهان به حال تعطیل درآمد و آثار بیداد سرما در همه جا مشهود شد. نانواییها در این شرایط نمیتوانستند به کار خود ادامه دهند و نان کمیاب شد. به دلیل یخ زدن غسالخانهها اموات روی زمین ماندند. در سگزی گوسفندان یک گله گوسفند همراه با چویان یخ زده و تلف شدند. راههای برون شهر بسته شد، نامهها در راه ماندند، مسافرین خودروها و مامورین دولتی از جمله مامورین مالیه در راههای بیرون شهر در اثر سرما سیاه شدند.
در سیلاب سال 1317 خساراتی به شهر وارد و بعضی اماکن تخریب میشود در همین سال مطالعات بر وقوع سیل در منظقه رقم میخورد. در کتاب راویان ماربین جلد دوم مطلبی تحت عنوان سابقه سیلابها در منطقه ماربین چاپ شده است. بارشهای پشت سرهم در فصل دروی گندم در سده در اواسط دهه 1330 سبب شد تا مردم این حادثه را تحت عنوان «چهل پسینه» به حافظه خود بسپارند. عنوان کتاب چهل پسینه هم از همین موضوع گرفته شده است.
دیگر منابع:
تاورنیه ژان باتیست، سفرنامه تاورنیه، ترجمه حمید ارباب شیرانی، اصفهان، گلشن، 1383
سفرنامه دکتر ویلز، ترجمه غلامحسین قراگوزلو، تهران، اقبال، 1368.